اللهم عجل لولیک الفرج
با سلام و عرض خوش آمد گویی خدمت شما دوست و همراه گرامی امید است که با نظرات زیبایتان ما را یاری نمایید

چهارشنبه

بهای کشيده جانانه

پس از شهادت شهید زین الدین به راننده اش عباسعلی یزدی – که خودش بعدها درعملیات والفجر 5 به شهادت رسیدگفتم :  ( عباس ، اگر خاطره ای از آقا مهدی داری ، برایم بگو )). گفت : خاطره ای دارم که خود آقا مهدی برایم تعریف کرد و من از زبان او نقل می کنم .... روزی برای شناسایی رفته بودم داخل خاک عراق و میان نیروهای آنها ،ساعتی سرم به کارخودم گرم بود ، اما پس از مدتی خسته و تشنه ماندم که چکار کنم . دل به دریا زدم و رفتم توی یکی از سنگرها ، سنگر مجهزی بود ، معلوم بود که سنگر فرماندهان عراقی است . فرصت را غنیمت دانستم وخودم رابه دو استکان چای مهمان کردم ، همین که استکان را زمین گذاشتم ، یک افسر عراقی دم درسنگرسبز شد . با خود گفتم : ((حالا خر بیار و باقالا بار کن ! ))برای این که لو نروم ، خودم را زدم به کوچه علی چپ و انگار نه انگار که دست از پا خطا کرده ام ! آن افسر که غضبناک نگاهم می کرد ،آمد جلو و کشیده جانانه ای خواباند دم گوشم که لابد چرا در استکان او چای خورده ام ! کشیده را که نوش جان کردم ، فوراً در رفتم .از قضای  روزگار ، در عملیات خیبر همان افسر را در میان اسرا دیدم . با تعجب خاص زل زده بود به من ، گویا مرا بجا آورده بود و انگار به همان چای که در استکانش خورده بودم ، می اندیشید و به بهای گرانی که از من گرفته بود!


یکشنبه

چرا امام زمان عليه‏السلام را "قائم" مى‏نامند؟

یكى از القاب مشهور امام زمان(علیه‏السلام) قائم است(1) كه به معناى ایستاده و برپا دارنده است، اما چرا به حضرت این لقب را داده‏اند، دو نوع روایت داریم:

1ـ به ایشان قائم مى‏گویند به خاطر این ‏كه پس از فراموش شدن نامش قیام مى‏كند.(2)

در روایت دیگرى امام جواد(علیه‏السلام) مى‏فرماید:

به ایشان قائم مى‏گویند، زیرا او پس از این ‏كه نامش به كلى متروك شد و اكثر كسانى كه امامتش را قائل بوده‏اند از عقیده خود برگشته و مرتد شده‏اند به پا مى‏خیزد.(3)

2ـ در برخى از روایات هم لقب قائم را بعد از شهادت امام حسین(علیه‏السلام) بیان مى‏فرماید؛ زیرا ملائكه از خداوند پرسیدند كه چه كسى انتقام امام حسین(علیه‏السلام) را مى‏گیرد، خداوند حضرت مهدى(علیه‏السلام) را به آنها نشان داد، در حالى كه در حال ایستاده نماز مى‏خواند «بذلك القائم انتقم منهم» كه در این روایت لقب قائم، قیام در نماز و قیام براى انتقام خون امام حسین(علیه‏السلام) لحاظ شده است.

پی‌نوشت‌ها:

1- نجم ثاقب، ص 88 .

2- بحارالانوار، ج 51، ص 28.

3- همان.

چهارشنبه

نامه از ستاد فرماندهی تهران بود.

اسم چند خلبان نمونه را می خواستند.

 قرار بود از طرف امام به شان هدیه ای داده شود؛ به عنوان تشویق.

نامه را داده به ما.

 لیست اسامی را تهیه کردیم.

اسم خودش را هم گذاشتم جزوش.

 لیست را که دید ناراحت شد.

گفت: «این هدیه حق دیگرانه، نه من!» گفتم:

«مگه شما بالاترین ساعت پروازی را ندارین.

 مگه شما شبانه روز به پرسنل این پایگاه خدمت نمی کنین؟ مگه شما ...؟»

 فایده ای نداشت می گفت که وظیفمه!

 اسم خودش را خط زد و لیست را امضا کرد .


بگو بمير ؛ می ميرم!!

انقلاب که به پیروزی رسید، علی سر از پا نمی‌شناخت، با خوشحالی در بسیج مسجد ثبت‌نام نمود، بیشتر اوقات در مسجد بود، و هربار که به خانه بازمی‌گشت، یک دمپایی پاره به پا داشت، وقتی معترضانه به او می‌گفتم:«این چه وضعی است» نگاهش را به زمین می‌دوخت و می‌گفت:«مامان اشکالی نداره، آن بنده خدایی که کفشهایم را برده، احتمالاً احتیاج داشته است» 17 سال بیشتر نداشت که شناسنامه‌اش را برداشت تا به جبهه برود، گفتم:«علی این کار را نکن در جبهه از تو کاری ساخته نیست» کنار در ایستاد و پاسخ داد:«مادرجان! شما به من بگوئید، بمیر، می‌میرم ولی نگوئید نرو من آنجا آب که می‌توانم بدهم» بالاخره تابستان سال 1361 راهی جبهه شد.