فتنه گناه كبیره است
فتنه به روایت شهید محراب آیتالله دستغیب
بسیارند نوشتهها و گفتارهایی كه با گذر زمان كهنه نمیشوند و در حوادث و رخدادهایی بازخوانی آنها همچنان چراغی است كه مسیر صحیح را بهتر نشان میدهد. كتاب گناهان كبیره شهید آیتا... دستغیب یكی از آثاری است كه ماندگار و روشنگر است. بعد از فاجعه اخیر در عاشورای امسال متأسفانه در بین برخی آگاهانه و یا ناآگاهانه تردیدهایی برای مقابله با این فتنه بهوجود آمد كه با بازخوانی بخشی از كتاب گناهان كبیره، گوشزدهای قرآن و روایات پیامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) به روایت شهید آیتا... دستغیب را تكرار میكنیم. ایشان در فصل دوم از جلد دوم كتاب گناهان كبیره مینویسد:
«در این فصل به پارهای از گناهانی كه از روی فحوی و اولویت قطعی، بزرگتر از یكی از گناهان كبیره باشد، یا اینكه در قرآن مجید یا نص معتبر، بزرگتر بودنش از یكی از كبائر مسلمه ثابت باشد، مانند فتنه كه در قرآن مجید آن را صریحا سختتر و بزرگتر از كشتن میداند. و چون كشتن انسانی را به ناحق مسلما كبیره است پس كبیره بودن فتنه هم مسلم است، چون از كشتن بزرگتر میباشد.» در شدت مبغوضیت فتنه، كافی است كه خداوند برای برطرف شدن آن در قرآن مجید امر به جهاد فرموده و میفرماید: «با مشركین بجنگید تا فتنه برطرف شود.» در كتاب اسلام و صلح جهانی، تألیف سید قطب صفحه 56 مینویسد: «تنها جنگی را كه اسلام مشروع دانسته و آن را لازم میداند، جنگی است كه برای اعلای كلمه خدا باشد. و مقصود از كلمه خدا، حقیقتی است كه با ناموس و سنت خللناپذیری كه برای جهان آفرینش و انسان قرار داده شده، موافقت دارد. سابقا گفتیم همبستگی در طبیعت جهان آفرینش و همكاری در زندگی افراد بشر، دو قانونی هستند كه خداوند آنها را برای ادامه زندگی میخواهد. آن نظم متناسبی كه در ساختمان جهان آفرینش بهكار برده شده و مانع از فساد و از هم گسستگی عالم است، و به زندگی نیرویی بخشیده كه همواره به طرف ترقی و تكامل پیش میرود، و تعاون و همكاری را كه موجب برقراری خیر عمومی برای جمیع افراد بشر در طول تاریخ است برقرار میسازد. اسلام برای هدایت تمام این مردم آمده است. بنابراین از آثار «كلمه خدا» و «اراده خدا» این است كه این خیر عمومی را كه اسلام آورده، به جمیع مردم برساند و از هرگونه عواملی كه بین مردم و آن حایل شود، جلوگیری نماید. از این جهت چنانچه كسی بخواهد، سنگ را وصول این خیر عمومی نسبت به مردم شود، و با نیرو و قدرت بین مردم و آن حایل گردد، چنین كسی دشمن خدا و متجاوز به كلمه خدا و اراده عمومی اوست و بایستی از راه دعوت و تبلیغ این خار سر راه را برداشت و دوباره كلمه خدا را تحقق بخشید. (و قاتلوهم حتی لا تكون فتنه و یكون الدین كله لله) یعنی با آنها كارزار كنید تا فتنه نماند و دین یكسره خاص خدا شود. پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «سعی كننده در فتنه (فتنهانگیز)، به خدای بزرگ كافر شده، هرچند مسلمان باشد.»
معنی فتنه: هرچند اهل لغت برای فتنه به اعتبار موارد استعمال آن، بیش از ده معنی ذكر كردهاند، لیكن مراد از فتنه در اینجا، همان معنای عرفی است كه از اطلاق آن متبادر میشود و آن آشوب كردن و سلب آسایش و آزادی و امنیت از فرد یا جمعیتی نمودن و دو نفر یا بیشتر را به هم انداختن و ایجاد دودستگی كردن و مردم را در شكنجه و آزار قرار دادن است. فتنه، یا در امور دینی است یا دنیوی- فتنه دینی هم چند قسم است: گاهی شخص سعی میكند كه مردم را گمراه سازد و نگذارد دین حق را بپذیرند و به القای شبهات و شكوك در این راه بهوسیله زبان و قلم میكوشد. و گاهی بهوسیله اذیت كردن و شكنجه كسانی كه دین پذیرفتهاند، مانع قبول كردن دیگران میشوند. مانند معامله مشركین مكه با مسلمانان صدر اسلام. و مانند معامله معاویه (علیه الهاویه) با شیعیان حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام.
بنیامیه بدترین فتنهها: حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در ضمن خطبه نهجالبلاغه میفرماید: «جز این نیست كه ترسناكترین فتنهها نزد من بر شما، فتنه بنیامیه است (به جهت شدت و طول مدت آن و از بین رفتن قوانین دینی به سبب آن) بهدرستی كه آن فتنهای است كه تاریك و كور (كه هدایتی در آن بر جاده شرع نیست، مانند كور در طریق خود تاریك كننده بر اهل دنیا كه بهره آن عام است یعنی شرش به همه میرسد و بلیه آن خاص است) بر خواص اهل تقوا و ایمان خصوصا بر اهلبیت پیغمبر صلیا... علیه و آله چه بزرگتر از آن فتنهای نمیتواند بود كه هتك حرمت رسول خدا صلیا... علیه و آله كردند. حسن و حسین علیهما لسلام را با یارانشان شهید و كعبه را خراب و مهاجر و انصار را در مدینه كشتار كردند. و قریب هشتاد سال بر منبرها و منارهها به امیرالمؤمنین ناسزا گفتند و تسلط حجاج لعین به ریختن خون مظلومان و... و هركس به دیده بصیرت و عبرت در آن نگریست و آنرا فتنه دانست و از آن فرار كرد، گرفتار شد. و هركس از دیدن فتنه بودنش كور شد و به آنها نزدیك گردید، از آزارشان در امان شد...» به شهادت تاریخ، از صدر اسلام تا این زمان كه قرن چهاردهم است، در هر قرنی فتنههایی در عالم اسلام برپا شده و البته پیدایش این فتنهها برای آزمایش خلق و ظاهر شدن صدق و كذب ادعاكنندگان اسلام و جدا شدن خبیث از طیب و پیدایش سعادت نیكبختان و شقاوت بدبختان است؛ و این موضوع در چند جای قرآن مجید یادآوری شده، از آن جمله در سوره عنكبوت میفرماید: «احسب الناس ان یتركوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون» (آیا مردم گمان كردند همینكه بگویند ایمان آوردیم رها كرده میشوند و امتحان نمیشوند.) در قرن اخیر در بین فتنههایی كه واقع شده، از همه سختتر فتنه شیوعیه (تودهگری) و فتنه طرفداران مادیگری و شهوترانی و انكار دیانت و روحانیت است كه سیلآسا از اروپا و آمریكا به سوی ممالك اسلامی سرازیر و بنیان عقیده به مبدأ و معاد از دلها كنده و به جایش نهال خبیث مادیگری و شهوترانی و خودپرستی و دنیاطلبی را غرس كردند و مسلمانان این دوره را مصداق حقیقتی آیه شریفه: «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا» قرار دادند. یعنی بهجای مردمان با ایمان سابق، مردمانی آمدند كه نماز را ترك كردند و شهوترانی را پیشه خود ساختند و زود است كه آثار گمراهی و هلاكت خود را ببینند. و بالجمله انسانیت و معنویت را از بین جامعه بشری برداشته و همه را از یاد خدا و آخرت بازداشتند و به انواع شهوات و فسق و فجور سرگرم كردند. بهطوری كه از اسلام تنها اسمی باقی مانده، چنانچه پیغمبر اكرم صلی ا... علیه و آله خبر داد و پس از بررسی حال اجتماع كنونی دانسته میشود كه صفات كمالیه انسانی از میانشان برداشته شده و خوی حیوانی و شیطانی در آنها جای گرفته. مثلا صفت حیاء كه یكی از صفات عالی انسانی است و جلوگیری كننده از هزاران مفاسد و تأمینكننده عفت عمومی است، از بینشان برداشته شده و بیحیایی و هتاكی جای آن را گرفته است. و همچنین رعایت حقوق و مخصوصا حق والدین كه از لوازم اجتماعی بشری است و فوقالعاده مورد عنایت دیانت است، از بین رفته و در برابر، تضییع حق و كفران نعمت و نادیده گرفتن احسان و خدمت دیگری جای گرفته است. تعاون و همكاری و همبستگی و حس عاطفه و رحم و مهرورزی و خیرخواهی و گذشت و مانند اینها كه نظام حیات دنیا و سعادت عقبی، بستگی تمام به آنها دارد، از بین رفته و در برابر، خودبینی و خودخواهی و سختدلی و بیمهری و راحت خود و زحمت دیگرطلبی و مانند اینها جایگزین شده. و همچنین صدق در گفتار و كردار از تمام طبقات برداشته شده و به جایش دروغ و خدعه و غش و كلاهبرداری و حقهبازی جا گرفته است. چنانچه میبینید، صاحبان هر جنسی چه تقلبهایی در جنس خود میكنند و آن را بهعنوان صحیح در معرض فروش میگذارند. و برای رسیدن به مال و تأمین وسایل تشریفاتی مادی خود از هیچ خیانت و جنایتی باكی ندارند. چنانچه مكرر واقع شده كه خوراك مسموم را در معرض فروش آورده و جان همنوع خود را به خطر انداخته است. خلاصه مانند حیوانات كه هریك از دیگری جدا است و با هم به تناكر و تنافر و قهر و غلبه تلاقی و زندگی میكنند، شدهاند. و هرآنچه ذكر شد، نمونهای از مفاسد فتنه مادیگری است و اگر بنا به تفصیل شود، از شرحش كتابها پر میشود. ناگفته نماند كه از دامهای مؤسسین و مروجین این فتنه، تضعیف و از بین بردن روحانیت اجتماعی است. و بزرگترین وسیله ایشان، ایجاد حس بدبینی و سخریه نسبت به دیانت در بین اجتماع خصوصا نسل جوان و سعی در ایجاد فاصله بین اجتماعی و آنهاست، تا از مقامات عالیه دیانت و صفات كمالیه انسانیت و نشانهها و آثار آدمیت چیزی نشنوند و حقایق را درك نكنند و آنها را كور و كر وارد منجلاب فساد كرده و به انواع كثافات و شهوات سرگرم نمایند. و بزرگترین حربه آنها در این هدف، حربه اتهام است. گاهی آنها را بیخبر از اوضاع جهان و از تمدن میخوانند. و زمانی ایشان را مانع ترقی اجتماع مینامند. گاهی میگویند دنیاطلب و ریاستخواهند، چون ترقی اجتماع مانع ریاستشان است، جلوگیری میكنند. و غیر اینها از اتهامات. و بر هیچ مسلمان فهمیدهای پوشیده نیست كه تمام اینها صرف اتهام و از واقع و حقیقت عاری است.
بدعت و جاسوسی: از جمله فتنههای دینی، بدعت گذاردن در دین است. كسانی كه طریقه تازه در اسلام احداث نموده و مسلمانان را متفرق ساختند و سبب پیدایش هزاران فتنه و فساد در عالم اسلام گردیدند، بدترین فتنه انگیزانند. از جمله فتنه دینی، جاسوسی برای كفار است نسبت به چیزهایی كه باید بین مسلمانان پنهان باشد. چنانچه در سوره نساء درباره منافقین میفرماید: «هرگاه به آنها مطلبی راجع به امنیت و ناامنی برسد آن را فاش میكنند.» مجلسی از بیضاوی در معنی آیه نقل كرده: یعنی چیزهایی كه مایه امن یا خوف باشد آن را فاش میكنند. برخی از مسلمانان سستنهاد، شیوهشان چنین بود كه چون خبری از قشون اعزامی رسول خدا صلیا... علیه و آله به آنها میرسید، یا پیغمبر صلیا... علیه و آله آنها را از وحی الهی نسبت به پیروزی یا شكست خبر میداد، آن را فاش میكردند و این خود باعث ناراحتی و مفسده بود، و این آیه فاش كردن آنچه را كه در افشای آن مفسده است، مذمت میفرماید.
پراكندگی جماعات دینی: ازجمله فتنه دینی است، جمعی را كه با هم یكدل و یك جهت متوجه خدا و به یاد پیغمبر و امام خود هستند، بین آنها جدایی انداختن و ایشان را متشتت و متفرق ساختن یا به قوه قهریه یا به القای شبهه و بدبینی بین مأمومین نسبت به امام جماعت و پیشوای دینی، یا مأمومین را نسبت به یكدیگر، و خلاصه اتحاد قلوب را كه موجب هر خیری است و مقصود شارع مقدس است مبدل كردن به تناكر و جدایی كه موجب هر شری است و مبغوض شارع مقدس است.
گناه فتنه از قتل بزرگتر است: چنانچه اشاره شد گناه فتنه دینی از قتل نفس، به نص قرآن مجید، بزرگتر است. زیرا قتل نفس تنها از بین بردن حیات موقت و عاریه دنیوی و در حقیقت خلاصی از شرور و آفات این عالم است. ولی فتنه دینی سبب قطع حیات ابدی و بیبهره شدن از نعمتهای جاویدان است و همان اندازه كه عالم آخرت از دنیا بزرگتر و مهمتر است، بلكه قابل قیاس نیست، همچنین فتنه دینی هم از قتل نفس بزرگتر و مهمتر میباشد.
قتلی كه از سر بریدن بدتر است: حضرت سجاد علیهالسلام میفرماید: «آیا شما را از كشتنی كه از سربریدن بدتر است خبر بدهم؟ گفتند بلی. فرمود: آنكه كسی را بكشد و هلاك كند به هلاكت همیشگی. گفتند: آن چیست؟ فرمود: او را گمراه كند از اعتقاد به نبوت حضرت محمد صلی ا... علیه و آله و ولایت علی علیهالسلام و او را وادارد به راه غیر خدا و پیروی از طریقه دشمنان علی علیهالسلام بهطوری كه آنها را (دشمنان علی علیهالسلام را) امام خود بداند و منكر امامت و فضیلت آن حضرت شود. پس این است همان كشتنی كه مقتول بدبخت را همیشه در دوزخ قرار میدهد و جزای كشنده او هم جاودان بودن در آتش است.» بهعلاوه فتنههای دینی غالبا منجر به كشتارها میگردد.
فتنه دنیوی: فتنه دنیوی از قتل بدتر است. زیرا اولا كسی كه آتش فتنه را برمیافروزد و عدهای را به آن آتش میسوزاند، بهطوری آنها را ناراحت و در شكنجه میاندازد كه هر روز برایشان قتل است و خلاصه اگر آنها را یكدفعه كشته بود، راحتتر بودند. و ثانیا غالب فتنهها منجر به قتلها و ملحقات آن یعنی زخمزدن و ناقص كردن اعضا میگردد. و شهید میفرماید: كشتن ناحق، گناه كبیره است و در حكم قتل نفس است جنایت رساندن به اعضای بدن (مانند دست، پا، چشم و غیره). باید دانست كه هر فتنهای كه مفسده و ضررش بیشتر باشد، گناهش نیز بزرگتر است.
فتنه به كفر و شركت نیز تفسیر شده: ناگفته نماند كه بیشتر مفسرین، فتنه را در آیات مذكور، به كفر و شرك تفسیر كردهاند. و در روایتی كه از حضرت باقر علیهالسلام در تفسیر آیه «حتی لا تكون فتنه» رسیده، فتنه را شرك معنا فرموده است. و این معنا با آنچه در معنی متبادر و ظاهر از فتنه كه گذشت، منافاتی ندارد. چون ظاهرا مراد از روایات و كلمات مفسرین، بیان سبب فتنه است. زیرا هیچ فتنهای نه دینی و نه دنیوی از مؤمن حقیقی صادر نخواهد شد. چنانچه حضرت امیرالمؤمنین در صفات متقین میفرماید: «خوبی از ایشان امید داشته و بدی از آنها ایمن است.» یعنی كسی كه نور ایمان در قلبش داخل شده، مردم همه از شرش در امانند. پس فتنهانگیز یا كافر و مشرك باطنی و ظاهری است، یا اگر مسلمان باشد، هنوز از ظلمات كفر و مراتب شرك خلاص نشده و دلش به نور ایمان منور نگردیده است.
جاسوسی برای ظالم: از موارد مسلم فتنه، جاسوسی كردن برای حكام و ظلمه است و بزرگی مفسده و خطر آن و اكبر بودنش از قتل پرظاهر است كه یك جاسوسی و فتنهانگیزی ممكن است سبب چه قتلها و جنایتها كه بشود. مانند معقل، جاسوس ابن زیاد لعین كه سبب گرفتاری و كشتهشدن حضرت مسلم و هانی بن عروه گردید. بلكه فجایع كربلا و پس از آن، مستند به فتنه این جاسوس ملعون است.»
0 دیدگاه های شما:
ارسال یک نظر