چهارشنبه
همه بودند... به نشانه اعتراض و حمایت از ولایت فقیه
سهشنبه
عاشورای امسال امام حسین دوباره کشته شد
روشنگـری
فتنه گران بي ريشه از ملت تو دهني خواهند خورد
آنکه دیر رسید...
"شك خواص، پایهى حركت صحیح جامعهى اسلامى را مثل موریانه میجود. اینى كه خواص در حقایق روشن تردید پیدا كنند و شك پیدا كنند، اساس كارها را مشكل میكند!" این بخشی از سخنان رهبر انقلاب است كه چندی پیش خطاب به مبلغان محرم ایراد شده است. ایشان در این سخنان، با نگاهی به تجربیات تاریخی صدر اسلام، بار دیگر به حساسیت نقش خواص در برهههای تاریخساز اشاره كردند.
جمعه
نمايي از صحنه عاشورا ( بُرشى از يک رمان واره )
حسین وارث رنج آدم تا خاتم علیهم السلام
یکشنبه
عید غدیر در کلام رهبری
اگر جرأت داری غدیر را نپذیر
سهشنبه
مرد اول لشکر علی بن ابیطالب (ع)
یا جواد بن الرضا
جمعه
نجات در آخرین لحظه
بخوان و غیب شو!
برای فرج چگونه دعا کنیم؟

۱- روزگار غیبت صغری
۲- زمان صدور نامه خطاب به شیخ مفید(رحمة الله علیه).
۳- از هنگام صدور نامه تا کنون
فرمایش امام زمان(ارواحنا فداه) در غیبت صغری
امام عصر(علیهالسلام) از طریق محمدبن عثمان(ره)٬ دومین نائب خویش در زمان غیبت صغری٬ خطاب به همه شیعیان فرمودهاند:
برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید که همانا فرج و گشایش شما در آن است.
در این سخن دو نکته مهم وجود دارد:
۱- کثرت دعا، یعنی به دعای کم و در زمان محدود اکتفا نشود. آری٬ منتظران واقعی حضرتش از چشم انتظاری ملول نمیشوند و هرگز از تمنای فرج خسته نمیگردند.
۲- فرج و گشایش در همه امور ما (اخروی و دنیوی) تنها و تنها به فرج و ظهور امام عصر(علیهالسلام) وابسته است. در کتاب شریف مکیال المکارم آمده است:
"یکی از زنان با ایمان و پارسا در هنگام تسلط کفار بر کشور اسلامی و غم و ناراحتی شدید مردم٬ بزرگی را در عالم رویا دید که میفرمود:
اگر مومن پس از نمازهایش٬ همانطوری که وقتی خود مریض یا مقروض میشود، یا به گرفتاری دیگری دچار میآید٬ برای رفع گرفتاری خود٬ به دعا کردن به جِد روی میآورد؛ در دعا برای فرج مولایش مواظبت و مداومت کند٬ انسان که فراق امام زمان(ارواحنا فداه) باعث غم و ناراحتی او شده و قلبش را شکسته و احوالش را پریشان کرده باشد٬ چنین دعایی در این حالت یکی از این دو امر را موجب میشود: یا امام زمانش سریعتر ظهور میکند یا غم و ناراحتی مومن دعاکننده٬ با برطرف شدن گرفتاریهایش و نجات از فتنهها٬ به خوش حالی مبدل میشود."
برای تعجیل در فرج امام زمان(عج) صلوات
عوامل خوشنودی امام زمان

برای روشنتر شدن موضوع، خوب است كه نگاهی داشته باشیم به یكی از این یادگاریهای گرانقدر امام عصر علیهالسلام؛ یعنی دعای معروفی كه با جملة «اللّهم ارزقنا توفیق الطّاعة...» شروع میشود و در اوایل «مفاتیح الجنان» نیز آمده است.
در این دعای كوتاه و مختصر، امام مهدی علیهالسلام همه آنچه را كه شایسته است ما خود را بدانها آراسته یا از آنها پیراسته سازیم در قالب درخواست از خدا بیان كرده و به صورت غیر مستقیم به ما فهماندهاند كه به عنوان حجّت خدا، چه انتظاری از ما دارند و چگونه شیعهای را برای خود میپسندند. با هم قسمتهایی از این دعا را میخوانیم:
«اللّهمّ ارزقنا توفیق الطّاعة و بُعدَ المعصیة و صِدقَ النیّة و عِرفانَ الحُرمة و أكرمنا بالهُدیٰ و الإستقامة و سَدّد ألسِنَتَنا بالصّواب و الحكمة و اَملأ قلوبَنا بالعلم و المعرفة و طهّر بُطونَنا عن الحرام و الشّبهة و اكفف أیدیَنا عَن الظّلم و السَّرِقَة و اغضُض أبصارَنا عن الفُجور و الخیانة و اسدُد أسماعَنا عن اللّغو و الغیبة؛
در ادامه این دعا، امام عصر علیهالسلام صفات و ویژگیهایی را كه شایستة عالما، دانشپژوهان، پیران، جوانان، زنان، توانگران، تنگدستان، جنگجویان، حكمرانان و... است بر میشمارند و از خداوند میخواهند كه به هر یك از این گروهها و اقشار اجتماعی صفات و ویژگیهایی را كه شایسته آنهاست عطا فرماید.
گفتگویی با امام زمان !
وارد شدم بر كریم، با دستانى خالى از حسنات و قلبى تهى از سلامت
گفتم: بسمالله النور .
گفتا: الذى هو مدبر الامور .
گفتم: بسمالله النور النور .
گفتا: الذى خلق النور من النور .
گفتم: كیستى؟
گفتا: المهدى طاووس اهل الجنة .
گفتم: چه زیبا پاسخ مىدهى .
گفتا: انا ابن الدلائل الظاهرات .
گفتم: چگونه در برابر قدوم مباركتان ركوع كنم؟
گفتا: ما اسئلكم علیه من اجر الا المودة فىالقربى .
گفتم: این جان فدایتان، متاعى كه هر بى سر و پایى دارد .
گفتا: اللهم وال من والاه وعاد من عاداه .
گفتم: مولاجان! مىخواهم شیرینى وصال را بچشم .
گفتا: تا تلخى فراق نچشى به شیرینى وصال خرسند نگردى .
گفتم: مىخواهم محبوب حق تعالى شوم .
گفتا: تا ترك لذات طبیعى خیالى نكنى محبوب حق تعالى نشوى .
گفتم: مىخواهم كارهایم رنگ خدایى داشته باشد .
گفتا: اگر دائمالحضور باشى كار خدایى كنى .
گفتم: در مشكلات غوطهورم .
گفتا: كلید حل مشكلات تضرع در نیمه شب است .
گفتم: افضل اعمال كدامین است؟
گفتا: به فرموده جدم «انتظار الفرج» .
گفتم: سخنان جدتان را متذكر مىشوید!
گفتا: كنا نور واحد .
گفتم: پایانمان چه مىشود؟
گفتا: العاقبة للمتقین .
گفتم: عزیز على ان ارى الخلق ولاترى .
گفتا: غبار را پاك كن تا ببینى .
گفتم: كى مىآیید؟
گفتا: اذا قضى امرا فانما یقول له كن فیكون .
گفتم: یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله .
گفتا: انا غیر مهملین لمراعاتكم ولاناسین لذكركم
یا ابا صالح المهدى (عج) !
چه بگویم كه ناگفته خود همه را مىدانى فقط بدان كه من هم به شما اقتدا مىكنم آنگاه كه دستبر دعا برمىدارى و مىخوانى:
«امن یجیب المضطر اذا دعاه و یكشف السوء»
امام زمان در کلام رهبری
دوشنبه
یکشنبه
انتخابات، مردم و نامزدها

سهشنبه
ديدار مراجع با کانديداها به معني طرفداري از آنها نيست
آيتالله العظمي ناصر مکارم شيرازي پيش از ظهر امروز در ابتداي درس خارج فقه خود در مسجد اعظم با اشاره به برخي برداشتهاي شخصي در جرايد و روزنامهها از ديدار اخير ايشان با مير حسين موسوي گفت: ديدار بنده با کانديدا هيچ دليلي بر حمايت و يا عدم حمايت از آن شخص ندارد و کسي نبايد اظهار نظر شخصي کند.
وي ادامه داد: هر فرد و يا گروهي که وفادار به نظام انقلاب اسلامي بوده و اين شرط را داشته باشد براي ما از نظر ملاقات کردن يکسان بوده و توصيههايمان به آنها يکسان خواهد بود.
آيت الله مکارم شيرازي با اشاره به برخي اظهارنظرها در خصوص حمايت ايشان از ميرحسين و يا کانديداي ديگري گفت: ديدار با فردي نه دليل بر طرفداري از او است و نه موضوع ديگري تمام اين ديدارها پدرانه بوده و هيچ گاه در اين ديدارها مراجع جناحي عمل نخواهند کرد.
استاد حوزه علميه قم با بيان اينکه حضور پرشور مردم در انتخابات از اهميت بالايي برخوردار است اظهار داشت: بايد با تمام توان تلاش کنيم تا مردم را در پاي صندوقهاي رأي بکشانيم. زيرا اين موضوع يأس دشمن را در برخواهد داشت.
وي افزود: مردم بايد در انتخاب کانديداها دقت داشته باشند و بدانند که ما شخص خاصي را معرفي نکردهايم و نخواهيم کرد و اميدواريم برخي مسائلي را که در برخي جرايد در اينباره نوشته شده اصلاح شود.
یکشنبه
جان جهان در کلام دشمنان
جمعه
کودک گمشده
چهارشنبه
بهای کشيده جانانه
پس از شهادت شهید زین الدین به راننده اش عباسعلی یزدی – که خودش بعدها درعملیات والفجر 5 به شهادت رسیدگفتم : ( عباس ، اگر خاطره ای از آقا مهدی داری ، برایم بگو )). گفت : خاطره ای دارم که خود آقا مهدی برایم تعریف کرد و من از زبان او نقل می کنم .... روزی برای شناسایی رفته بودم داخل خاک عراق و میان نیروهای آنها ،ساعتی سرم به کارخودم گرم بود ، اما پس از مدتی خسته و تشنه ماندم که چکار کنم . دل به دریا زدم و رفتم توی یکی از سنگرها ، سنگر مجهزی بود ، معلوم بود که سنگر فرماندهان عراقی است . فرصت را غنیمت دانستم وخودم رابه دو استکان چای مهمان کردم ، همین که استکان را زمین گذاشتم ، یک افسر عراقی دم درسنگرسبز شد . با خود گفتم : ((حالا خر بیار و باقالا بار کن ! ))برای این که لو نروم ، خودم را زدم به کوچه علی چپ و انگار نه انگار که دست از پا خطا کرده ام ! آن افسر که غضبناک نگاهم می کرد ،آمد جلو و کشیده جانانه ای خواباند دم گوشم که لابد چرا در استکان او چای خورده ام ! کشیده را که نوش جان کردم ، فوراً در رفتم .از قضای روزگار ، در عملیات خیبر همان افسر را در میان اسرا دیدم . با تعجب خاص زل زده بود به من ، گویا مرا بجا آورده بود و انگار به همان چای که در استکانش خورده بودم ، می اندیشید و به بهای گرانی که از من گرفته بود!
یکشنبه
چرا امام زمان عليهالسلام را "قائم" مىنامند؟
یكى از القاب مشهور امام زمان(علیهالسلام) قائم است(1) كه به معناى ایستاده و برپا دارنده است، اما چرا به حضرت این لقب را دادهاند، دو نوع روایت داریم:
1ـ به ایشان قائم مىگویند به خاطر این كه پس از فراموش شدن نامش قیام مىكند.(2)
در روایت دیگرى امام جواد(علیهالسلام) مىفرماید:
به ایشان قائم مىگویند، زیرا او پس از این كه نامش به كلى متروك شد و اكثر كسانى كه امامتش را قائل بودهاند از عقیده خود برگشته و مرتد شدهاند به پا مىخیزد.(3)
2ـ در برخى از روایات هم لقب قائم را بعد از شهادت امام حسین(علیهالسلام) بیان مىفرماید؛ زیرا ملائكه از خداوند پرسیدند كه چه كسى انتقام امام حسین(علیهالسلام) را مىگیرد، خداوند حضرت مهدى(علیهالسلام) را به آنها نشان داد، در حالى كه در حال ایستاده نماز مىخواند «بذلك القائم انتقم منهم» كه در این روایت لقب قائم، قیام در نماز و قیام براى انتقام خون امام حسین(علیهالسلام) لحاظ شده است.
پینوشتها:
1- نجم ثاقب، ص 88 .
2- بحارالانوار، ج 51، ص 28.
3- همان.چهارشنبه
نامه از ستاد فرماندهی تهران بود.
اسم چند خلبان نمونه را می خواستند.
قرار بود از طرف امام به شان هدیه ای داده شود؛ به عنوان تشویق.
نامه را داده به ما.
لیست اسامی را تهیه کردیم.
اسم خودش را هم گذاشتم جزوش.
لیست را که دید ناراحت شد.
گفت: «این هدیه حق دیگرانه، نه من!» گفتم:
«مگه شما بالاترین ساعت پروازی را ندارین.
مگه شما شبانه روز به پرسنل این پایگاه خدمت نمی کنین؟ مگه شما ...؟»
فایده ای نداشت می گفت که وظیفمه!
اسم خودش را خط زد و لیست را امضا کرد .
بگو بمير ؛ می ميرم!!
انقلاب که به پیروزی رسید، علی سر از پا نمیشناخت، با خوشحالی در بسیج مسجد ثبتنام نمود، بیشتر اوقات در مسجد بود، و هربار که به خانه بازمیگشت، یک دمپایی پاره به پا داشت، وقتی معترضانه به او میگفتم:«این چه وضعی است» نگاهش را به زمین میدوخت و میگفت:«مامان اشکالی نداره، آن بنده خدایی که کفشهایم را برده، احتمالاً احتیاج داشته است» 17 سال بیشتر نداشت که شناسنامهاش را برداشت تا به جبهه برود، گفتم:«علی این کار را نکن در جبهه از تو کاری ساخته نیست» کنار در ایستاد و پاسخ داد:«مادرجان! شما به من بگوئید، بمیر، میمیرم ولی نگوئید نرو من آنجا آب که میتوانم بدهم» بالاخره تابستان سال 1361 راهی جبهه شد.
جمعه
شهيد خرازی به روايت شهيد آوينی
... وقتی از این کانال که سنگرهای دشمن را به یکدیگر پیوند می داده اند بگذری ، به « فرمانده » خواهی رسید ، به علمدار . اورا از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت . چه می گویم چهره ریز نقش و خنده های دلنشینش نشانه ی بهتری است. مواظب باش ، آن همه متواضع است که او را در میان همراهانش گم می کنی . اگر کسی او را نمی شناخت ، هرگز باور نمی کرد که با فرمانده لشکر مقدس امام حسین (ع) رو به رو است . ما اهل دنیا ، از فرمانده لشکر ، همان تصویری را داریم که در فیلم های سینمایی دیده ایم . اما فرمانده های سپاه اسلام ، امروز همه آن معیار ها را در هم ریخته اند. حاج حسین را ببین ، او را از آستین خالی دست راستش بشناس . جوانی خوشرو ، مهربان و صمیمی ، با اندامی نسبتا لاغر و سخت متواضع. آنان که درباره او سخن گفته اند بر دو خصلت بیش از خصائل وی تاکید کرده اند: شجاعت و تدبیر . حضور حاج حسین در نزدیکی خط مقدم درگیری، بسیار شگفت انگیز بود . اما می دانستیم او کسی نیست که بیهوده دل به دریا بزند. عالم محضر خداست و حاج حسین کسی نبود که لحظه ای از این حضور ، غفلت داشته باشد . اخذ تدبیر درست ، مستلزم دسترسی به اطلاعات درست است. وقتی خبردار شدیم که دشمن با تمام نیرو ، اقدام به پاتک کرده ، سرّ وجود او را در خط مقدم دریافتیم.
شنبه
يا زيارت ؛ يا شهادت

از آن اشخاصی بود كه دایم باید در میان گودال های قبر مانند سراغش را می گرفتی. یك سره مشغول ذكر و عبادت بود. پیشانی بندی داشت با عنوان «یا زیارت، یا شهادت» كه حقش را خوردند. از آنجا مانده و از اینجا رانده شده! هر وقت هم برای پاك سازی میدان مین داوطلب می شد نامش درنمی آمد. آخر جنگ بچه ها پارچه ای تهیه كرده و روی آن نوشته بودند: «كمك كنید. روی دست خدا باد كرده، دعا كنید تیر غیب بخورد».
یکشنبه
چهل روز گذشت

کاروان خاطرات، بازگشته است از جایی که چهل روز گذشته است از ماتمهای سرخ، از عطشهای پرپر شده.
این آتشیادها، چهل روز چون اسبان تاختهاند بر پیکر صبر آنان.
بازماندگانِ حادثه تیغ و تاول، رسیدهاند به نقطهای از آغاز؛ به نگاههای در خون شناور، به گلوهای بریده شده در دلِ تشنگیِ دشت.
کاروانِ اربعین، با خطبههای گریه، از شام رسوا برگشته است و تصاویر جراحت، در سوزندهترین بیان قاب میشود و در سوزندهترین بیابان.
بغل بغل شعله ریخته میشود در صحرا.
دوبیتیهای پرلهیب، سطح مصیبتزده دشت را گلگونتر میکند. اکنون چهل روز از آن سیل عطش، سپری شده است. قافلهای زخم خورده، وارد سرزمین چهلمین روز میشود.
اینان اربعین را با خود آوردهاند؛ با نقل خاطرات قطعه قطعه شده. دنیای ادب نیز گل و ستاره آورده است که به پای سربلندیشان بریزد.
سلام بر استواری غیرقابل ترسیم شما! سلام بر آن گامهای شکیباتان که جادههای دراز شام را خسته کرد!
هر سال، چشمان غمبار اربعین که میآید، اطراف ما پر میشود از هیئتهای مذهبی التماس و دسته دسته گلهای اشک.
هر سال اربعین، از لابهلای واژههای مذاب مداحان، دلهای آسمانی شما دیده میشود و علمهای ما از هوش میروند.
لباسهای مشکی تقویم، بوی قتلگاه میگیرند.
اربعین! به یاد روشنیِ شما شمعگونه میسوزیم و گریه سر میدهیم برای فاصلههای خود و زجرهای شما.
خوشا زندگی در این گریستن و مردنهای پیاپی!
خوشا گریستن برای داغهای زینب علیهاالسلام ، برای مصیبتهای سجاد علیهالسلام ، برای بیتابی بچههای آسمان!
سلام بر اربعین که عاشورایی دیگر از گریه را برای ما به راه میاندازد!
من برای گریستن، به آغوشت محتاجم
سهشنبه
فردا روز ميثاق است، همه می آييم
ما می آییم! من، تو، ما و میلیون ها ایرانی دیگر می آییم تا در صفوف به هم فشرده، ایرانی بودن، آزاده بودن، اسلامی بودن و بر حق بودنمان را فریاد زنیم، می آییم تا بگوییم به كوری چشم دشمنان زلال انقلابمان، همیشه در تاریخ جاری است و انقلاب ما به راستی انفجار نور است. می آییم تا به دنیا نشان دهیم، استقلال ما حاصل خون شهیدان جان بر كفی است كه مخلصانه جامه سرخ شهادت به تن كردند و اكنون شاهدان جاودانی هستند بر وفاداری ما.
شاهدند كه ما پیمان شكن نیستیم و قطره قطره خون آن ها را قدر شناسیم. می آییم تا دوباره با خمینی كبیر(ره) با رهبر معظم انقلاب تجدید میثاق كنیم و به دنیا بگوییم اینك این ایران است، ایران اسلامی، ایستاده بر اریكه تاریخ و فاتح همه قلل دست نیافتنی علم و دانش، اقتدار، استقلال، انسان دوستی و انسان پروری و كشوری هستیم كه همه مظلومان و ستمدیدگان دنیا، دیده امید به آن دوخته اند و منتظرند تا شمیم انقلاب ما شام آن ها را نیز نوازش كند و به تن های خسته آن ها روح تازه ببخشد.
پنجشنبه
غزه امروز کربلاست
براستي هر روز عاشوراست و هر مكاني كربلاست. آنان كه عاشق عشق حسيني بودند قلبشان هر زمان داغدار ماتم حسين است. اينك كربلاي حسيني رسيده است آيا آن را ادراك ميكنند؟ آيا نداي هل من ناصر ينصرني حسين را ميشنوند؟ كه اين ندا درون تاريخ چنان طنين افكنده است كه هر روز و هر مكاني كه نالهايي از مظلومي بلند ميشود، آن روز عاشوراست و آن مكان كربلا.
و اينك غزه كربلاست و اين روزها عاشورا. براستي كدامين مرد شب عاشورا را درك كرده است كه امروز صداي غربت را از غزه بشنود و بگويد: لبيك يا حسين!... كل يومٍ عاشورا و كل ارضٍ كربلا
گويي صداي نالههاي رقيه از خرابه شام اينك از خانههاي خراب غزه بگوش ميرسد و صداي العطش علي اصغر در غزه طنين افكنده است.
«كل يومٍ عاشورا و كل ارضٍ كربلا»
براستي كدامين عاشق حسيني است كه صداي مظلومي را بشنوند آرام گيرد.
اين فرياد جاري حسين است، در حنجر زمان كه هر روز را عاشورا و هر مكاني را كربلا مينامند و عاشق حسين است كه با عشق حسين در مسير حسيني قدم بر ميدارد و هر روز را عاشورا و هر مكاني را كربلا ميداند.
«كل يومٍ عاشورا و كل ارضٍ كربلا».
اينك غزه كربلاست و امروز عاشورا .
آري آيا امروزعاشورا و كربلا درك ميشود؟ آيا صداي هل من ناصر ينصرني شنيده ميشود؟ آيا صداي غربت كودكان غزه تداعي كننده گريههاي رقيه نيست؟ آيا نوزادان فلسطيني يادآور كوچكترين سرباز دشت كربلا نيستند؟
يا علی اصغر!
«كل يومٍ عاشورا و كل ارضٍ كربلا».